درروایتی از امام صادق (علیه السلام) چنین امده است : قَالَ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ ؛ کسی که حیا ندارد ایمان ندارد .
الکافی ج ۲ ص ۱۰۶ باب الحیاء
ما از این روایت این نتیجه را میگیریم که :تقویت حیا=تقویت ایمان
حالا ما باید بدانیم چه کاری باعث بی حیا شدن ماست (همهی نکات بر اساس احادیث است اما بخاطر طولانی شدن مطلب نمیگذارم)
1)رضایت از ارتکاب گناه
2)خوشحالی و خنده از کار زشت
3)علنی و در حضور دیگران گناه کردن
4)شکسته شدن حرمت و پاره شدن حیا بین دو نفر
5)شنیدن موسیقی حرام
6)کوچک شمردن گناه
7)افتخار کردن به گناه
8)اصرار و تکرار گناه
9)بشارت خواستن و تشویق طلبی در گناه
10)اقسام حیا :الف)حیای چشم
ب)حیای زبان
ج)حیای دست
د) حیای گوش
ح)حیای پا
ز)حیای فکر
ط)حیای دل
(عزیزان دقت داشته باشید مبحثی به نام حیای حمق داریم که مرتبط میشود به حیا از روی جهل و... عزیزان میتوانند در این رابطه مطالعه کنند)
همونجور که دیدیم کارهایی که باعث بی حیایی ما میشد اکثرا مربوط بود به گناه و انجام گناه و...
پس در واقع اگر ما گناه نکنیم و از گناه دوری کنیم و مواردی که باعث بی حیایی میشود انجام ندهیم و ازش دوری کنیم حیای خود را تقویت کردیم.
حالا در کنار این نکته پای تقوا و ورع به میان میآید.
بگذارید برایتان یک مثال بزنم
فرض بگیرید شما دارید یک فیلم میبینید و یک قسمت از آن فیلم صحنهای بد دارد اگر شماانصحنه را نبینید و فیلم را رد کنید و گناه نکنید این تقوا است.
ولی فرض بگیرید میدانید که فلان فیلم صحنهای دارد و میگویید من اصلا این فیلم را نمیبینم ، این ورع است .
اگر بخواهم واضح تر بگویم ورع به زبان ساده میشود نزدیک نشدن به خط قرمزها
نگاه نکردن به نامحرم یک ورع است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام)
اَلْوَرَعُ أَسَاسُ اَلتَّقْوَى. (عیون الحکم و المواعظ , جلد۱ , صفحه۴۴)
ورع پایهی تقواست
یعنی برای رسیدن به تقوا باید ورع داشته باشیم
ورع ((اساس ایمان))(1) و ((ملاک دین)) است(2) و بدینگونه ((ورع هرکس به اندازه دین او است))(3) بنابراین, حفظ ایمان و دین بدون ورع امکان پذیر نیست; بدین ترتیب باتوجه به اینکه یک مدیر بار مسئولیت و امانت مردم را برعهده دارد و متناسب با سطوح مسئولیتش, بیش از دیگران در معرض خطر قرار دارد, به همان نسبت براى حفظ دین خود به ورع نیازمندتر است و باید از مرتبه بالاترى از ورع برخوردار باشد که دینش آسیب نبیند.
ورع چیست؟
ورع توقف در برابر شبهه است(4) و اجتناب(5) از امور مشکوک و نزدیک نشدن به حریم و پیرامون محرمات. موارد شبهه یا مشتبهات نیز در فاصله بین حلالهاى مسلم و حرامهاى مسلم قرار دارند که معلوم نیست حرامند یا حلال. (این ادرس بحث ورع را کامل و خیلی خوب توضیح داده پیشنهاد میکنم مطالعه کنید:
http://ensani.ir/fa/article/137984/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%88%D8%B1%D8%B9-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA)
یه مثال بزنم
نگاه کنید فرض بگیرید شما بین دوراهی قرار دارید به شما میگویند اگر قول میدهی مثلا پشت فرمان ماشین خوابت نبرد و در چاله و... نیفتی و... میتوانی از این راه پر چاله و با تابلوهای غلط بروی اما توصیه میشود نروی
تو میتونی بگی میرم ولی حواسمو جمع میکنم و یا بگی خب مرض که ندارم خودمو به خطر بیندازم اصلا از این راه نمیروم
این قضیهی ورع است به تو میگویند :فقط به گردی صورت و مچ دست به پایین، بدون لذت جنسی، درصورتی که این مواضع بدون آرایش یا زیور باشد، جایز است.اینها همان چالهها و.. غیر است و وسوسهی شیطان و نفس تابلوهای غلط
تو اگه ورع به خرج بدی میگویی مرض که ندارم خودم را به دام شیطان نزدیک کنم و از کجا معلوم همهی این نکات رعایت بشه و به گناه نیفتم
وقتی شیطون میگه منتظره به چشم من تیر بزنه چرا خودمو نزدیک این صیاد بکنم
از اول نگاه نمیکنم و به دام شیطان نزدیک نمیشوم
ان شاءالله همهی ما عامل به دین باشیم
اللهمّ عجل لولیک الفرج